قانون مصوب خدا

 بسم الله الرحمن الرحیم

آیه 1و 2و 3 و تمام سوره مبارکه نبأ:[ عم یتسائلون* عن النبأ العظیم* الذی هم فیه مختلفون……رب السماوات والارض وما بینهما الرحمن لا یملکون منه خطابا* یوم یقوم الروح والملائکة صفا لا یتکلمون الا من أذن له الرحمن و قال صوابا*…]
آن روز که روز داوری است ، ازچه می پرسند؟ در چه چیزی اختلاف کردند؟ خبر عظیم چیست؟

زمین را مهد آسایش انسان قرار دادیم.
کوهها را همچون میخهایی استوار ونگه دارنده.
وشما را زوج آفریدیم.
و خواب را مایه ی آرامشتان.
وشب را پوشش و ساتر.
وروز را مکسب کاسبان معاش.
و هفت آسمان و چراغی تابان ، آب، دانه، باغهای پردرخت؛
تاروز موعود از چه پرسیده شود؟ چه کسانی خبر عظیم را تکذیب و چه کسانی تسلیم شدند؟
جزای آنها چیست؟ عذابی زایا؟ یا بخششی بی حساب؟ مگر خبر چه بود؟

باز از دعای افتتاح مدد می گیریم:[ اللهم وصل علی علیّ امیر المؤمنین و وصیّ رسول رب العالمین عبدک و ولیک و اخی رسولک و حجتک علی خلقک و آیتک الکبری و النبا العظیم ]

روح قیام کرده و ملائکه به صف ایستاده اند و هیچکس کلامی بر زبان نمی راند.((یوم یقوم الروح والملائکة صفا))
در آن روز کسی را یارای سخن گفتن در برابر خدای رحمن، نیست.(( لا یتکلمون ))

مگر مأذون از سوی پرورد گار حکیم که حکمش تنفیذ شده باشد( حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه وآله) ). ((الّا من أذن له الرحمن))
وچیزی نمی گوید مگر آنچه تصویب شده است.((وقال صوابا))


وآن قانون مصوب وآن خبر عظیم تنفیذ حکم ولایت و امامت امیر المؤمنین علی ابن ابی طالب است.

هم حق و هم میزان علی است

هم نور و هم فرقان علی است
آری ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو حقّ نمک آل محمد بدهی.))

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

 

اسماعیل بن حزقیل(علیه السلام)

هوالاول

آیا می دانید؟
آیا می دانید این آیه در رابطه با رجعت و برقراری عدالت آخرین منجی بشریت است؟
آیه 54 سوره مریم[ واذکر فی الکتاب اسماعیل انه کان صادق الوعد و کان رسولا نبیا ]
مقصود از کتاب درآیه قرآن است.
و اسماعیل در آیه، اسماعیل بن حزقیل یکی از انبیاء الهی است که به طرز فجیعی به دست قوم شقی خود به قتل رسیده است.
این قوم جاهل که در جهل خود( کالانعام بل هم اضل ) بودند پوست سرو صورت نبی خدا را کندند.
از طرف خدا وحی آمد که آنها را نفرین کن تا عذاب بر سرشان نازل شود.
این پیامبر صدیق خدا می فرماید: پروردگارا مگر نه این است که با انبیاء خود میثاق گرفتی که در روز رجعت، به یاری مولودی از نسل آخرین پیامبرت بشتابیم؟و او را در برقراری عدالت همراهی کنیم. وآیا من یکی از انبیا نیستم؟

«وَاِذْ اَخَذْنا مِنَ النَّبِیِّینَ مِیثاقَهُمْ وَمِنْکَ وَمِنْ نُوح وَاِبْراهِیمَ وَمُوسى وَعِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ وَاَخَذْنا مِنْهُمْ مِیثاقاً غَلِیظاً».آیه7 سوره احزاب

به این ترتیب، نخست تمام پیامبران را در مساله «میثاق» مطرح مى کند، سپس از پنج پیامبر اولوا العزم نام مى برد که در آغاز آنها شخص پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) به خاطر شرافت و عظمتى که دارد آمده است، و بعد از او چهار پیامبر «اولوا العزم» دیگر، به ترتیب زمان ظهور(نوح و ابراهیم و موسى و عیسى(علیهم السلام)) ذکر شده اند

 خداوند از پیامبرانش پیمان گرفته است مبنی بر ادا کردن مسئولیت تبلیغ و رسالت و رهبرى و هدایت مردم در تمام زمینه ها و این که همه انسانها را قبل از هر چیز، به سوى توحید دعوت کنند، و اینکه یکدیگر را تأیید نمایند، به این معنا که پیامبران پیشین، امت هاى خود را براى پذیرش پیامبران بعد، آماده سازند، و پیامبران بعد، دعوت پیامبران پیشین را تصدیق و تأکید نمایند. خلاصه دعوت همه به یک سو باشد و همگى یک حقیقت را تبلیغ کنند، و امت ها را زیر پرچم واحدى گرد آورند


آری پیامبر خدا از خدا می خواهد باقومش در روز رجعت برگردند تا انتقام خود را از آنان بگیرد. و به امت واحده بپیوندد.
پیامبران و اولیاء الهی منتظرند و لبیک گو
ایها المنتقمون لبیک
لبیک یا مهدی


هو الآخر

 

 

سکوی پرتاب

القدس لنا
آیه1 سوره اسراء[ سبحان الذی اسری بعبده لیلا من المسجدالحرام الی المسجدالاقصا الذی بارکنا حوله لنریه من آیاتنا انه هو السمیع البصیر]
آیه 7 همین سوره[ ان احسنتم احسنتم لانفسکم وان اساتم فلها فاذا جاء وعدالآخرة لیسوئوا وجوهکم ولیدخلو المسجد کما دخلوه اول مرة ولیتبروا ما علو تتبیرا ]
درآیه اول کلمه اقصی به معنی ابعد و دورتر است اما چرا در بیت المقدس مسجدی به نام مسجدالاقصا است به جهت بعد مسافت آنجا با مکه و مسجدالحرام است.
اما اینکه معراج پیامبر اعظم از مسجد شروع شده بخاطر بزرگداشت شعائر اسلام است و این که برای کسب معرفت ورشد معنوی ، مسجد سکوی پرواز است.
آنچنان مسجد عظمت دارد که در کلام خدای سبحان، تمام بیت المقدس به عنوان مسجد یاد شده وآزاد کردن مساجد از سلطه کفار از وظایف مومنان و مردان خدا شمرده شده است.
آنچنان که مسلمانان در صدر اسلام برای فتح مکه به یاری زعیم و پیشوای خود برخواستند و وارد مسجدالحرام شدند؛ اکنون نیز برای یاری ذخیره آن مقتدای همیشه جاوید ، مومنان برای سرکوبی یهودیان و صهیونیسم متجاوز، باید وارد بیت المقدس شوند(( ولیدخلوالمسجد کما دخلوه اول مرة )).
برای تقویت حق، قلع و قمع مستکبران لازم است.
تا سکوی ظهور قدمی بیش نمانده.
با گامهای استوارتان یاری ام کنید.

آری!  پیامبر ما ذوقبلتین است.

این بار هردو قبله را باهم پس می گیریم.

موشکهایمان آماده پرتاب است!!!
 لبیک یا مهدی
لبیک یا مهدی
لبیک یا مهدی

اللهم عجل لولیک الفرج

 

بهشت صالحین

 بسم الله الرحمن الرحیم
 آیه 24 سوره مبارکه ابراهیم [ الم تر کیف ضرب الله مثلا کلمة طیبة کشجرة طیبة اصلها ثابت و فرعها فی السماء]

(کلمه) درآیه به معنای وسیع ، همه مخلوقات را شامل می شود ، به همین جهت به مخلوقات کلمة الله گفته می شود .
و (طیب) هم هر برنامه ، دستور ، عمل ، انسان ، ویا هر موجود پاک و پاکیزه و پربرکت است .
موجودی پویا نه راکد ؛ سازنده خود و دیگران ؛
تمثیل به درخت به نحو اطلاق سایه و منظره و میوه و ریشه و خنکای نسیمش و … همه را متمثل است .
این شجره دارای نظام حساب شده ای است
ریشه هایش وظیفه ثبات و قرار را دارد چرا که مایه پیشرفت اجتماعی است،
و هرچه شاخه ها برافراشته تر شوند نیاز به ریشه و اصلی ثابت و بادوام دارند .

و تخریب کنندگان درصدد ضربه زدن به ریشه اند تا ثبات قدم مومنان را بگیرند .
اما شاخه ها به کمک ریشه ( بلند آسمان جایگاه من است ) سینه هوا را شکافته و در آن فرو رفته و سر به فلک کشیده است .

در تفسیر این آیه کریمه امام صادق (علیه السلام) فر مو ده اند: ((رسول الله اصلها و امیر المومنین فرعها والائمة من ذریتها اغصانها و علم الائمة ثمرها و شیعتهم المومنون ورقها هل منها فضل؟ قال قلت لا والله ، قال والله ان المومن لیولد فتورق ورقة فیها و ان المومن لیموت فتسقط ورقة منها )) ؛
پیامبر خدا(صل الله علیه وآله) ریشه این درخت و امیر مومنان علی ( علیه السلام ) شاخه آن و امامان از ذریه ایشان شاخه های کوچکتر و علم امامان میوه این درخت و پیروان با ایمان آنها، برگهای آنند آیا چیزی بهتر از این است؟ راوی می گوید گفتم نه به خدا سوگند . امام فرمود: به خدا قسم هنگامی که یک فرد با ایمان متولد می شود برگی درآن درخت ظاهر می شود و هنگامیکه مومن راستینی می میرد برگی از آن درخت می افتد .
در خود قرآن کریم به ظالمین و مشرکین و کافرین که درصدد اسلام هراسی و تخریب این ریشه تنیده شده در قلوب مومنین اند پاسخ می دهد :
آیه 32 سوره توبه [ یریدون ان یطفئوا نور الله بافواههم ویأبی الله الّا ان یتمّ نوره و لو کره الکافرون ]
وآیه 8 سوره صف [ یریدون لیطفئوا نور الله بافواههم والله متمّ نوره ولو کره الکافرون ]

وبا آیه 33 توبه و 9 صف (آیات بعدی) که در تمام کلمات عینا مساوی است به تاکید می فرماید :
[ هو الذی ارسل رسوله بالهدی ودین الحق لیظهره علی الدین کله ولو کره المشرکون ]

پس (( واعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرقوا )) آیه 103 آل عمران .

 

درادامه سوره ابراهیم در آیه26 خداوند سبحان فرموده اند:
( و مثل کلمة خبیثة کشجرة خبیثة اجتثت من فوق الارض ما لها من قرار )
از طریق مقابله و مقایسه این آیه با آیه 24 همین سوره در می یابیم با تو جه به تقابل بحث کلمه خبیثه شرک ، کفر ، ضلالت ، معاصی الهیه ، صفات رذیله و برنامه های انحرافی را شامل می شود .
 شجره خبیثه هم در مصداق باید گفت مصداق اتم آن اعداء محمد و آل محمد( صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین) می باشد و از جهت مفهوم شامل جمیع اهل ضلال، کفار، مشرکین، معاندین، مخالفین ظلمه، فساق و فجار می شود .
 و اما تشبیه کلمه خبیثه به شجره خبیثه به سبب خصوصیات مشترک آنها است که اصلی ترین آن صفات بی ریشگی و سست بودنشان در برابر طوفانهای زمانه است که به هر گوشه ای پرتاب می شوند .
 نه رشد و نمو دارند ونه ترقی و تکامل ؛ نه گل و میوه می دهند و نه سایه و منظره ای و نه ثبات و استقرار ؛ بلکه چونان قطعه چوب خشکی را می مانند که فایده ای جز سوزاندن ندارد ؛ این یکی برای سوزاندن و گرم شدن اهل دنیا وآن یکی برای سوزاندن در …
( فاتقوا النار التی وقودها الناس و الحجارة اعدت للکافرین ) (سوره بقره آیه 24 ) و بپر هیزید از آتشی که هیزم آن ، مردم بدکار و سنگهای خارا هستند و قهر الهی آن را برای کافران مهیا کرده است .
 گاهی می بینیم برخی افراد متوسط الحال اند اما پیشرفتهای بزرگی در زندگی دارند چون ثبات قدم را پیشه خود ساخته اند . هدف دشمن هم همین شده یعنی تزلزل در دین و ایمان و عقیده( جنگ نرم )

راستی دوستان با این همه ریشه یابی و به هدف زدن دشمن ما چه کنیم؟
در برابر ساخت موشکها و تانکها و ردیابهای جنگ سخت ما هم باید موشکها و رادار های جنگ نرم را در یابیم .
آری وظیفه ماست که با تقابل و ریشه یابی آیات و روایات تکان دهنده ، در هر زمان راه مستقیم را از منحرف باز شناسیم و باز شناسانیم.

اللهم ارزقنا توفیق الطاعة و بعد المعصیة وصدق النیة و عرفان الحرمة و اکرمنا بالهدی والاستقامة …
اللهم عجل لولیک الفرج

 

 

 

 

دب اکبر

بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر المیزان
(و قال لهم نبیهم ان ایه ملکه ان یاتیکم التابوت فیه سکینه من ربکم ):(و پیامبرشان به آنان گفت : همانا نشانه پادشاهی وی آنست که صندوق معروف دوباره به شما بر می گردد تا آرامشی از ناحیه پروردگارتان باشد)(تابوت )به معنی صندوق از ریشه (توب )یعنی رجوع می باشد، چون صاحب صندوق همواره به سراغ آن می رود و به آن مراجعه می کند(سکینه )یعنی استقرارو آرامش و عدم اضطراب در باطن در هنگام تصمیم و اراده ،همچنانکه حالت یک انسان حکیم چنین است و سکینه ازمراتب کمال ایمان است ،(و بقیه مما ترک ال موسی وال هرون تحمله الملئکه ان فی ذلک لایه لکم ان کنتم مؤمنین ):(وباقی مانده ای از آنچه خدا به خاندان موسی و هارون داده بود که فرشتگان آن را حمل می کنند همانا در این نشانه برای شما عبرتی هست ،اگر ایمان داشته باشید)آل هرکس اهل بیت و خانواده اوست و خود او را هم شامل می شود و تابوت صندوقی حامل نسخه الواح تورات بود و خداوند آن را عبرتی برای مؤمنان می داند ،چون کسی که قلبش خالی از ایمان باشد آرامش و استقرار و سکینه برای او حاصل نمی شود.

[[سوره بقره آیه 248]]


در من لایحضره الفقیه ج 3 ص 99 اسماعیل بن محام از امام رضا(علیه السلام) نقل میکندکه از مردی پرسیدند سکینه نزد شما چیست؟
پس کسانیکه آنجا بودند ندانستند. همه گفتند خدا ما را به قربانت کند آن چیست؟.
امام فرمود:
سکینه نسیمی خوش که از بهشت می وزد
و صورتی به مانند صورت انسان دارد و
در مصاحبت پیغمبران است
و این همان است که چون ابراهیم علیه السلام کعبه را بنا نهاد بر او نازل شد
و بر گرد اوری و تنظیم موادّساختمان و نشان دادن محلّ اولّیه آن ، ابراهیم را یاری کرد.
تفسیر تسنیم
درباره سكینه به سه موضوع بايد پرداخت: معنا، انواع و مبدأ فاعلی آن.
أ. معناي سكینه: مراد از سكینه در نوع كاربردهاي قرآن كريم آرامش و طمأنينه ايماني است؛ به ويژه در جبهه نبرد كه شبهات و شهوات به رزمندگان هجوم مى‌آورند، خداوند آن‏را بر قلب مؤمنان فرو مى‌فرستد تا اضطراب آنان را به آرامش بدل سازد: ﴿هُوَ الَّذی اَنزَلَ السَّكینَةَ فی قُلوبِ المُؤمِنینَ لِیَزدادوا ایمنًا مَعَ ایمنِهِم ولِلّهِ جُنودُ السَّموتِ والاَرضِ وكانَ اللهُ عَلیمًا حَكیما) [[ سوره فتح، آیه 4.]]

 

ب. انواع سكینه: گاه انسان از نظر علمى دچار شك مى‌شود و نمى‌تواند به مطلب جزم پیدا كند، از این‏رو در بخش نظری اضطراب دارد. زماني از شك نجات مى‌يابد و از منظر علمى به آستانه جزم قدم مى‌نهد؛ ولی در مرحله عمل به دام ترديد مى‌افتد. در این صورت، گرفتار اضطراب عملی است؛ مانند عالم گناهكاری كه در مقام علمی و نظری جزم دارد؛ اما در شئون عقل عملى، توفیق عزم ندارد.
«عزم» كار عقل عملی است. هر جا سخن از اراده، نيّت و اخلاص است، عزم را مى‌طلبد كه ترديد عملي يا مشوب بودن آن را مى‌زداید و آنجا كه پای شكّ و وهم و ظنّ در میان است، جزم كارساز است كه كار عقل نظری است. اگر كسی در بخشهای نظری از شك و شبهه برهد و جزم پیدا كند، تنها در این بخش به آرامش رسیده است و باید در مرحله عمل نیز از دام اضطراب كه ناشی از شهوت و غضب و امید و هراس است، آزاد شود و عزم پیدا كند تا به آرامش دست یابد، پس هر یك از جزم و عزم، راهزناني متناسب با خود دارند كه رهايي از دام آنها سكینه مى‌آورد.
تابوت معهود كه معجزه الهي بود مى‌توانست اضطراب عملي بنى‌اسرائیل را كه از شهوت و غضب و امىد و هراس پديد آمده بود تسكين بخشد؛ مانند فراهم شدن تجهيزات دفاعي سپاه كه به نيروها آرامش مى‌بخشد.
ج. مبدأ فاعلي سكینه: سكینه و اطمىنان قلبي از راه درس و بحث يا از رهگذر كتابها و نوشته‌ها به دست نمى‌آید، هرچند بی اثر نیستند، بلكه خدای سبحان كه مبدأ فاعلی بالاصاله است، سكینه را فرو مى‌فرستد و قلب مؤمن كه مبدأ قابلي پذيرش سكینه است، آن را دريافت مى‌كند و فرشتگان و نيروهاي الهي نيز مبادي قريبِ سكینه‌اند و آن را در قلب مؤمنان جاي مى‌دهند: ﴿هُوَ الَّذی اَنزَلَ السَّكینَةَ فی قُلوبِ المُؤمِنینَ لِیَزدادوا ایمنًا مَعَ ایمنِهِم ولِلّهِ جُنودُ السَّموتِ والاَرضِ وكانَ اللهُ عَلیمًا حَكیما) [[ سوره فتح، آیه 4]]

در جمله ﴿فیهِ سَكِینَةٌ مِن رَبِّكُم﴾، تنها به مبدأ فاعلي سكینه اشاره شده، چنان كه در بعضي آيات ديگر از اصل انزال سكینه و نيز از جاسازي آن در قلب رسول اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) و مؤمنان سخن به مىان آمده است: ﴿اِذ جَعَلَ الَّذینَ كَفَروا فی قُلوبِهِمُ الحَمیَّةَ حَمیَّةَ الجهِلیَّةِ فَاَنزَلَ اللهُ سَكینَتهُ عَلي رَسولِهِ وعَلَى المُؤمِنین) 1 ﴿لَقَد رَضِی اللهُ عَنِ المُؤمِنینَ اِذ یُبایِعونَكَ تَحتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ ما فی قُلوبِهِم فَاَنزَلَ السَّكینَةَ عَلَیهِم واَثبَهُم فَتحًا قَریبا)
[[سوره فتح آیه 17]]

 

نکته :

وقتی خداوند سبحان در پایان آیه خطاب را به مومنین برمیگرداند

یعنی مومنین هم می توانند بااین ستاره های نشاندار راه را از بی راهه باز شناسند

تطبیق سکینه عملی حال حاضر در اعمال و رفتار قائدنا الخامنه ای عزّ شأنه می باشد

بعداز ایشان در انتخابات و بعد از آن رفتار مدارا گونه مؤمنان در عمل دیده شد

چون برخی مؤمن زبانی اند نه عملی

واین ریشه در اعتقاد قلبی دارد که آیا راسخ است یا نه؟

اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم