با کلاسترین کلاس عشقashura
#سلام_علی_قلب_زینب_الصبور
#با_کلاس_ترین_کلاس_خدا
#مبتلا_به_جمیع_بلایا
معلم: خالق المعلم
شاگرد:استاد شاگردان مکتب عشق
مکتبخانه:کربلا
سیاه مشق: صبر بر بلایاو دم نزدن
ولنبلونکم بشیءمن الخوف والجوع ونقص من الاموال والانفس والثمرات و بشر الصابرین](آیه155 سوره بقره)
الا یا ایها المسلم!
الا یا ایتها المسلمات!
شما به کدام بلا آزمایش شده اید؟
در مواجهه با آن چه کرده اید؟
امام حسین(علیه السلام) و حسینی مسلکانی چون امام خمینی(رضوان خدا بر او باد) اینچنین صبورانه می گفتند:
[الذین اذا اصابتهم مصیبة قالوا *انّالله وانّا الیه راجعون*.](آیه156 سوره بقره)
هرکه در این بزم مقربتر است
جام بلا بیشترش می دهند
زانک هرکه عشقته قتلته
وهرکه قتلته فعلیّ دیته؛؛؛
یاعلی گفتیم و عشق آغاز شد،
یاحسین جانم به قربانت چه سریست؟
آمداین الهام مر این بنده را،
هرکه را اسرار حق آموختند
مهر کردند و دهانش دوختند.
لایق این خانه نه ای:
مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
دیده سیر است مرا جان دلیر است مرا
زهره شیر است مرا زهره تابنده شدم
گفت که دیوانه نهای لایق این خانه نهای
رفتم و دیوانه شدم سلسله بندنده شدم
گفت که سرمست نهای رو که از این دست نهای
رفتم و سرمست شدم وز طرب آکنده شدم
گفت که تو کشته نهای در طرب آغشته نهای
پیش رخ زنده کنش کشته و افکنده شدم
گفت که تو زیرککی مست خیالی و شکی
گول شدم هول شدم وز همه برکنده شدم
گفت که تو شمع شدی قبله این جمع شدی
جمع نی ام شمع نی ام دود پراکنده شدم
گفت که شیخی و سری پیش رو و راهبری
شیخ نی ام پیش نی ام امر تو را بنده شدم
گفت که با بال و پری من پر و بالت ندهم
در هوس بال و پرش بیپر و پرکنده شدم
گفت مرا دولت نو راه مرو رنجه مشو
زانک من از لطف و کرم سوی تو آینده شدم
گفت مرا عشق کهن از بر ما نقل مکن
گفتم آری نکنم ساکن و باشنده شدم
چشمه خورشید تویی سایه گه بید منم
چونک زدی بر سر من پست و گدازنده شدم
تابش جان یافت دلم وا شد و بشکافت دلم
اطلس نو بافت دلم دشمن این ژنده شدم
صورت جان وقت سحر لاف همیزد ز بطر
بنده و خربنده بدم شاه و خداونده شدم
شکر کند کاغذ تو از شکر بیحد تو
کآمد او در بر من با وی ماننده شدم
شکر کند خاک دژم از فلک و چرخ به خم
کز نظر وگردش او نورپذیرنده شدم
شکر کند چرخ فلک از ملک و ملک و ملک
کز کرم و بخشش او روشن و بخشنده شدم
شکر کند عارف حق کز همه بردیم سبق
بر زبر هفت طبق اختر رخشنده شدم
زهره بدم ماه شدم چرخ دو صد تاه شدم
یوسف بودم ز کنون یوسف زاینده شدم
از توام ای شهره قمر در من و در خود بنگر
کز اثر خنده تو گلشن خندنده شدم
باش چو شطرنج روان خامش و خود جمله زبان
کز رخ آن شاه جهان فرخ و فرخنده شدم
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط حكيمه جهان بخشي در 1396/04/21 ساعت 01:15:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |