موضوع: "شبهه شناسی"
حرف، حرف خدا یا حرف شیطان؟؟؟
شنبه 96/08/27
بسمه تعالی
شبهه شناسی
در مورد اینکه چرا خداوند در سوره مبارکه (ص) به شیطان مهلت داده است؟ باید مشیّت الهی را مورد بررسی قرارداد:
امیرالمومنین (علیه السلام) در خطبه اول نهج البلاغه میفرماید: انسان عاجز است از شناخت ذات خدا در آنجایی که میفرماید سپاس خداوندی را که حساب گران از شمارش نعمت های او ناتوان و تلاش گران به او نخواهند رسید پروردگاری که برای صفات او حد و مرزی وجود ندارد و تعریف کامل نمی توان یافت و برای خدا وقت معین و سرآمدی مشخص، نمی توان تعیین کرد مخلوقات را با قدرت خود آفرید و با رحمت خود بادها را به حرکت در آورد و به وسیله کوه ها اضطراب و لرزش زمین را به آرامش تبدیل کرد.
در حقیقت ابلیس مىخواست تا آخرین فرصت ممکن به اغواى فرزندان آدم بپردازد، چرا که روز رستاخیز پایان دوران تکلیف است، و دیگر وسوسه و اغوا مفهومى ندارد، علاوه بر این با این درخواست مرگ را از خود دور کند، و تا قیامت زنده بماند، هر چند همه جهانیان از دنیا بروند.
در اینجا مشیّت الهى اقتضا نمود که این خواسته ابلیس برآورده شود، اما نه بطور مطلق، که به صورت مشروط،
پاسخ این است که عالم دنیا میدان آزمایش و امتحان است آزمایشى که وسیله پرورش و تکامل انسانهاست و مىدانیم آزمایش جز در برابر دشمنان سرسخت و طوفانها و بحرانها امکان پذیر نیست.
البته اگر شیطان هم نبود هواى نفس و وسوسههاى نفسانى انسان را در بوته آزمایش قرار مىداد، اما با وجود شیطان این تنور آزمایش داغتر شد، چرا که شیطان عاملى است از برون و هواى نفس عاملى است از درون.
انسان تنها موجودى است که خداوند قبل از خلقت، آفریدن او را به فرشتگان اعلام کرد.
منشأ وجودى انسان، آب و خاک است ، و روح پس از جسم آفریده شده است.
فرشتگان به خاطر نفخهى الهى، به آدم سجده کردند ولى برخى انسانها حتّى به خاطر ذات حقّ براى خدا سجده نمىکنند.
تکبّر،مانع تعبّد و تسلیم است.
عبادت دسته جمعى با شکوهتر است. همهى فرشتگان سجده کردند، آن هم دسته جمعى. در میان خوبان بودن مهم نیست، از خوبان بودن مهم است.
در هر صورت این شبهه جبریّون هست که فساد انسانها را می خواهند به پای خداوند بنویسند
باید به انها گفت:1_ آیا برای کارهای خوبتان پاداش نمی خواهید وآنها را هم از جانب خدا می دانید؟
2_مرحله تذکر بعد هم به گفته امام خمینی عزیز به این افراد باید یک سیلی بزنی و بگویی تقدیر الهی بود
تبصره:ماجرای امام علی علیه السلام، هنگامی که در زیر دیوار سنگی نشسته بود و چون دیوار، فرود آمد به سرعت از محل حادثه دور شد، کسی به او گفت: «آیا از قضاء الهی فرار می کنی؟» و حضرت فرمود: «فرار می کنم از قضاء الهی به قدر الهی». یعنی از سرنوشتی به سوی سرنوشتی دیگر.
تامل در این مساله بیانگر این است که اگر امام زیردیوار سنگی بماند، یک سرنوشت و قضا و قدر دارد و اگر هم فرار کند سرنوشتی دیگر. و این به معنای جبر نیست زیرا بالاخره عملکرد اختیاری انسان از محدوده قضا و قدر که بیرون نمی رود.
به تعبیر ساده تر؛ انسان می تواند قضا و قدر را با اختیار خویش تغییر دهد ولی نمی تواند از قلمرو آن خارج شود. زیرا قانون علیت نقض می شود.
؛امام علی علیه السلام، خواسته بفهماند همیشه خداوند را حاضر و ناظر بر کارهای خود می دانم و با اختیار خودم کارهایم را انجام می دهم و اعمالم را به گردن خدا و به زبان برخی، به پای شیطان نمی نویسم
خداوند ما را در فهم دین و فهماندن مناسب ان یاری رساند ان شاءلله
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم