بله،چشم قربان گوی که هستی؟
یکشنبه 96/04/04
بسم الله الرحمن الرحیم
آیه 40 سوره مبارکه بقره[ یابنی اسرائیل اذکروا نعمتی التی انعمت علیکم و اوفوا بعهدی اوف بعهدکم وایای فارهبون]
عهد به معنای حفاظ است واصل عهد در مواظبت بر آن است ومقصود از عهد همان قیام به طریق الهی وپیمودن راه خداست
این آیه شریفه دربر دارنده متن پیمان نامه خدا با خلقش است که مفاد آن در آیه 60 و61 سوره مبارکه یس آمده است
[ الم اعهد الیکم یا بنی آدم ان لا تعبدوالشیطان انه لکم عدو مبین* وان اعبدونی هذا صراط مستقیم ]
مفاد عهدنامه الهی:
1_ ((ان لا تعبدوا الشیطان)) [ لا اله ]
2_ (( ان اعبدونی)) [الّاالله ]
3_امضاء این عهدنامه توسط بنده با (قالوا بلی) در آیه172 سوره مبارکه اعراف آمده است:
(واذ اخذ ربک من بنی ادم من ظهورهم ذریتهم و اشهدهم علی انفسهم الست بربکم قالوا بلی شهدنا ان تقولوا یوم القیمه انا کنا عن هذا غافلین ):،(زمانیکه پروردگارت از اولاد آدم از پشتهایشان فرزندانشان را بگرفت و آنها رابر خودشان گواه خواست که مگر من پروردگار شمانیستم ؟ گفتند: آری ، گواهی می دهیم ، تا روز قیامت نگویند ما از این مطلب غافل بوده ایم )، (اخذ)یعنی گرفتن چیزی از چیز دیگر که مستلزم این است که اولی به نحوی از انحاء مستقل ازدومی باشد، در اینجا قید (من ظهورهم ) را اضافه نمود تا دلالت بر نوع جدایی نماید و اینکه در اخذ مزبور، مقداری ازماده اخذ شده ،بطوری که چیزی ازصورت مابقی ماده ناقص نشده و نیز استقلال و تمامیت خود را از دست نداده وپس از اخذ، آن مقدار گرفته شده را هم موجود مستقل و تمام عیاری از نوع مأخوذمنه قرار داده است ، فرزند از پشت پدر گرفته شده و موجودی مستقل گشته و از پشت این فرزند نیز فرزندش اخذ شده تا همه افراد انسانی موجود ومنتشر شوند ،بطوریکه هر یک از دیگری مستقل باشد و آنگاه خداوند هر فردی را گواه بر خودش قرار داد ،چون (اشهاد)بر هر چیز یعنی حاضر کردن گواه در نزدآن و نشان دادن حقیقت آن ، تا گواه ، حقیقت آن چیز را با حس خود درک کند،پس اشهاد بر خود آنها،یعنی نشان دادن حقیقت آنها به خودشان و آنگاه ازایشان در باره خویش طلب شهادت نمود تا به ربوبیت خدای سبحان شهادت دهند و این مسأله ای است که انسان هر چقدر هم از نظر مادی و سلطه ظاهری توانگر باشد و هر قدر هم که اسباب مادی او را مغرور کند، باز هم نمی تواندمنکر این مطلب شود که خودش مالک وجودش نیست و در تدبیر امور خویش استقلال ندارد، چون اگر چنین بود هرگز ناچار نمی شد در برابر علل و اسباب طبیعی تسلیم شود و مقهور آنها گردد، پس انسان در حقیقت محتاج به پروردگارمالک و مدبر است و این احتیاج عین ذات اوست و از او جدا نمی شود و آنگاه همه انسانها به چنین مطلبی شهادت دادند و اعتراف کردند که خدای یکتاپروردگار و مدبر امور آنهاست . و در عبارت بعدی ابطال حجتی را که ممکن است بندگان به آن احتجاج کنندمی رساند و می فهماند اگر این اخذ و شهادت گرفتن از بندگان و اعتراف آنها به ربوبیت خداوند نبود،بندگان می توانستند در روز قیامت بهانه بیاورند که ما علم نسبت به این مسأله نداشتیم و از آن غافل بودیم و بر غافل هم که تکلیف ومؤاخذه ای نیست و به این وسیله خود را از عذاب می رهانیدند، لکن خداوند به این وسیله حجت را بر ایشان تمام کرده است ،تا در قیامت که حجابهای غیب کنار می روند و امکان تکلم با پروردگارشان را می یابند نتوانند این مسأله را انکارکرده و بگویند ما متوجه نبودیم و نمی دانستیم .
[[[نکته: سوال :گناهکار که شیطان راعبادت نمیکند، عبادت به معنای پرستش است، آیا فکر میکنید کسی که میگساری میکند، یا خدای نکرده ربا میخورد یا غیبت میکند،این شیطان را میپرستد؟ ابداً، پس چطور خدا میفرماید: ﴿أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ﴾، و حال آنکه گناهکاران شیطان را عبادت نمیکنند. بلی، یک گروهی هستند،شیطان پرستند که ما با آنها کاری نداریم.اما بقیه مردم حتی افسق الفسقة هرگز شیطان راعبادت نمیکنند، یعنی اگر بخواهند نماز بخوانند، برای خدا میخوانند، پس چطور قرآن میفرماید: ﴿أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ﴾.
جوابش این است که: کلمهی«عبد» در اینجا به معنای اطاعت است، نه به معنای پرستش، پرستش این است که انسان در مقابل موجودی خضوع کند، یا او خالق جهان باشد و یا اینکه کارهای جهان در دست او باشد،این عبادت است، شما در مقابل خدا بایستید،این عبادت است،یا (نعوذ بالله) در مقابل بت بایستید و خیال کنید که سرنوشت شما در دست اوست،این عبادت است، انسان در مقابل کسی خضوع کند یا او را خالق آسمان و زمین بداند یا بگوید او کارگردان عالم آفرینش است، فساق و گناهکاران ما هرگز نه شیطان را خالق میدانند و نه معتقدند که کار جهان در دست اوست.پس مراد از این ﴿ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ﴾ یعنی «لا تطیعوا».
وقتیکه دختر حاتم طایی اسیر پیامبراکرم (ص) شد رسول اکرم بخاطر پدرشا ایشان را آزاد کردند. علی بن حاتم فرزند حاتم مسیحی مذهب است ،ایشان میگویدبخاطر تعریف خواهرم از پیامبر(ص) من بر پیغمبر اکرم وارد شدم.
ایشان میگوید من خدمت پیغمبر آمدم در حالی که ذوالنار بر گردنم بود و پیغمبر این آیه را میخواند: ﴿اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّـهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَـٰهًا وَاحِدًا لَّا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ﴾ [12] .
مسیحیان و یهودیان راهب ها و علمای خود را ارباب اخذ کردهاند (ارباب جمع رب است). من عرض کردم که: یا محمد! ما چنین نیستیم، من یک مسیحی هستم هر گز احبار و راهب های خود را رب خود نمیدانیم بلکه آنها را علمای مذهب خود میدانیم، شما چطور در قرآن میگویید: ﴿اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّـهِ﴾ «رب» یعنی صاحب، «ربّ الدار» یعنی صاحب خانه، «ربّ المزرعه» یعنی صاحب مزرعه. «رب» کسی است که اختیار دار انسان باشد،یعنی اختیار انسان در دست او باشد، «رب الفرس» یعنی کسی که اختیار فرس در دست او باشد، «رب» یعنی اینکه اختیار من در دست احبار و رهبان باشد و حال آنکه این گونه نیست، یعنی من معتقد نیستم که اختیار من در دست رهبان و احبار باشد. پیغمبر اکرم را ببینید که چگونه سخن میگوید:
پیغمبر اکرم نسبت به او پرخاش نمیکند، بلکه آرام در جوابش فرمود :اگر این احبار و رهبان شما گفت که فلان چیز حرام است، اما در تورات و انجیل شما آن چیز حلال باشد، شما کدام را میگیرید؟ گفت: گفتار علما را میگیریم و به تورات و انجیل ارزش قائل نمیشویم.
پیغمبر اکرم فرمود پرستش همین است،کدام پرستش؟
یعنی اطاعت،شما اطاعت میکردید،﴿اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّـهِ﴾
«رب» یعنی صاحب، همیشه انسان آنکسی را که مربوب است، تابع رب است،شما هم تابع آنها هستید، ﴿اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّـهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ﴾.
بنابراین، معنای آیه روشن شد، ﴿ أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ * وَأَنِ اعْبُدُونِي هَـٰذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ﴾. [13]
مرا اطاعت کنید ﴿هَـٰذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ﴾ توحید صراط مستقیم است، شرک راه کج و معوج است، ﴿وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنكُمْ جِبِلًّا كَثِيرًا أَفَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ﴾ این شیطان طایفههای زیادی را گمراه کرده «جبل» به معنای طایفه است،آیا به فکر نمیآیید؟]]]
اللهم اهدنا الصراط المستقیم
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم