موضوع: "بدون موضوع"

چشم و چراغ اهل ایران، شاه خراسان

بسم الله الرحمن الرحیم

شرح القاب امام رضا(علیه السلام):

القاب امام رضا(علیه السلام):

رضا: خالق و خلق، دوست و دشمن ، از او راضی بودند.

صابر: صبر در ابتلاء به مأمون عباسی.

رضیّ: رضا به رضای خداوند عزیز.

وفیّ: وفادار به عهد خداوند سبحان.

صادق: راست گفتار.

صدیق: راست کردار.

قرّة اعین المؤمنین: چشم اهل ایمان روشن به مجلس مناظره او با علمای مذاهب مختلف شد.

غیض الملحدین: کفار و ملحدین را با مناظره بیچاره کرد.

کافی الخلق: کفایت کننده خلق در دنیا و آخرت.

ربّ السّریره: صاحب تخت امامت و ولایت.

نورالهدی: علم و حلم او نور هدایت الهی بود.

سراج الله: وجود ایشان چراغ راه خداوند(جلّ و علی) است.

 

در این فرصت کوتاه به شرح لقب سراج الله می پردازیم.

سراج:

در چراغ دو جهت جمع است 1/نور     2/حرارت

خداوند حکیم در قرآن سراج را به خورشید نسبت داده است. آنجا که می فرماید: (وجعل الشمس سراجا)سوره نوح آیه 16.

آری آن خوشید منظومه ملک است و کارش پرورش معادن طبیعی.

امّا خورشید منظومه ملکوت و آفتاب عالمتاب انسانیت، پیامبر اعظم صلوات الله علیه وآله هستند که کارشان پروراندن مکارم اخلاق انسانی و استخراج معادن فطرت است. به حکم آیه 45و46سوره مبارکه احزاب: (یا ایها النبی انا ارسلناک شاهدا و مبشرا ونذیرا 45 و داعیا الی الله بإذنه وسراجا منیرا46)

وپیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در حدیثی فرموده اند: (ستدفن بضعة منّی بأرض خراسان) یعنی نور علم و حرارت ایمانی که در وجود خاتم پیامبران بود از نفس نفیس علی بن موسی الرضا علیه السلام می تابد.

اضافه سراج به الله:

از آنجا که الله مستجمع جمیع اسماء حسنای خداوند است، می توان گفت وجود ذی جود امام رضا علیه السلام ، مقام جمع الجمع و اسم اعظم و آیت عظمی و حجّت کبرای خداوند سبحان است.

و کمال خلقی در حلم و بردباری حضرت نمایان است . در حالیکه در انسانهای معمولی می بینیم که مثلا در هر مرحله از حلم در برابر شدائد در مقابل مافوق آن شدّت یا شدائد ، در می ماند.

و کمال علمی ایشان در مناظرات و علم و دانش لدنی ایشان نمود دارد که باز در مورد انسانهای معمولی که در هر مرتبه از علم که باشند نسبت به شاخه های دیگر همان علم یا علوم بالاتر جاهلند و به درک آن نائل نشده اند.

از این جهت است که خلاء علم و حلم آدمی پر شدنی نیست. زیرا هر بیننده ای، به نور شمع و چراغ یا آفتاب و ماه می بیند. امّا امام رضا علیه آلاف التّحیّة والثّناء به نور خدا می بیند. همانطور که رسول مکرّم صلی الله علیه وآله به فرزندش امام حسین علیه السلام فرمودند:

 [علیٌّ ابنک الذی ینظربنورالله ویسمع بتفهیمه وینطق بحکمته، یصیب و لا یخطی و یعلم ولا یجهل  قد ملأ حلما و علما]

آن علی ای که پسر توست، نگاه می کند به نور الهی، به فهماندن خدا می فهمد، و به حکمت خدا می فهمد و در نظر صائب و درست او خطا نیست، در علم او جهل راه ندارد و ظرفیت وجود او از حلم و علم پر شده است.

آری امام الرّؤوف در اثر کمال عبودیت وتقدیروقدرشناسی خدا طبق آیه 91 سوره انعام  ( وما قدروالله حقّ قدره … ) و کمال تقوای پروردگار و عمل به آیه 102 سوره آل عمران که فرموده است:(یا ایّها الّذین آمنوا اتّقوالله حقّ تقاته…)،ظرفیت وجودشان لبریز از علم و حلم شد با عقلی منور به نورخدا و اراده ای فانی در اراده حیّ قیّوم، شایسته لقب سراج الله شد. 

صلوات خاصه امام رضا (علیه السلام)

اللهم صل علی علی بن موسی الرضا المرتضی الامام التقی النقی و حجتک علی من فوق الارض ومن تحت الثری الصدیق الشهید صلاة کثیرة تامّة ذاکیة متواصلة متواترة مترادفة کافضل ما صلّیت علی احد من اولیائک.

 

سکوی پرتاب

القدس لنا
آیه1 سوره اسراء[ سبحان الذی اسری بعبده لیلا من المسجدالحرام الی المسجدالاقصا الذی بارکنا حوله لنریه من آیاتنا انه هو السمیع البصیر]
آیه 7 همین سوره[ ان احسنتم احسنتم لانفسکم وان اساتم فلها فاذا جاء وعدالآخرة لیسوئوا وجوهکم ولیدخلو المسجد کما دخلوه اول مرة ولیتبروا ما علو تتبیرا ]
درآیه اول کلمه اقصی به معنی ابعد و دورتر است اما چرا در بیت المقدس مسجدی به نام مسجدالاقصا است به جهت بعد مسافت آنجا با مکه و مسجدالحرام است.
اما اینکه معراج پیامبر اعظم از مسجد شروع شده بخاطر بزرگداشت شعائر اسلام است و این که برای کسب معرفت ورشد معنوی ، مسجد سکوی پرواز است.
آنچنان مسجد عظمت دارد که در کلام خدای سبحان، تمام بیت المقدس به عنوان مسجد یاد شده وآزاد کردن مساجد از سلطه کفار از وظایف مومنان و مردان خدا شمرده شده است.
آنچنان که مسلمانان در صدر اسلام برای فتح مکه به یاری زعیم و پیشوای خود برخواستند و وارد مسجدالحرام شدند؛ اکنون نیز برای یاری ذخیره آن مقتدای همیشه جاوید ، مومنان برای سرکوبی یهودیان و صهیونیسم متجاوز، باید وارد بیت المقدس شوند(( ولیدخلوالمسجد کما دخلوه اول مرة )).
برای تقویت حق، قلع و قمع مستکبران لازم است.
تا سکوی ظهور قدمی بیش نمانده.
با گامهای استوارتان یاری ام کنید.

آری!  پیامبر ما ذوقبلتین است.

این بار هردو قبله را باهم پس می گیریم.

موشکهایمان آماده پرتاب است!!!
 لبیک یا مهدی
لبیک یا مهدی
لبیک یا مهدی

اللهم عجل لولیک الفرج

 

دب اکبر

بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر المیزان
(و قال لهم نبیهم ان ایه ملکه ان یاتیکم التابوت فیه سکینه من ربکم ):(و پیامبرشان به آنان گفت : همانا نشانه پادشاهی وی آنست که صندوق معروف دوباره به شما بر می گردد تا آرامشی از ناحیه پروردگارتان باشد)(تابوت )به معنی صندوق از ریشه (توب )یعنی رجوع می باشد، چون صاحب صندوق همواره به سراغ آن می رود و به آن مراجعه می کند(سکینه )یعنی استقرارو آرامش و عدم اضطراب در باطن در هنگام تصمیم و اراده ،همچنانکه حالت یک انسان حکیم چنین است و سکینه ازمراتب کمال ایمان است ،(و بقیه مما ترک ال موسی وال هرون تحمله الملئکه ان فی ذلک لایه لکم ان کنتم مؤمنین ):(وباقی مانده ای از آنچه خدا به خاندان موسی و هارون داده بود که فرشتگان آن را حمل می کنند همانا در این نشانه برای شما عبرتی هست ،اگر ایمان داشته باشید)آل هرکس اهل بیت و خانواده اوست و خود او را هم شامل می شود و تابوت صندوقی حامل نسخه الواح تورات بود و خداوند آن را عبرتی برای مؤمنان می داند ،چون کسی که قلبش خالی از ایمان باشد آرامش و استقرار و سکینه برای او حاصل نمی شود.

[[سوره بقره آیه 248]]


در من لایحضره الفقیه ج 3 ص 99 اسماعیل بن محام از امام رضا(علیه السلام) نقل میکندکه از مردی پرسیدند سکینه نزد شما چیست؟
پس کسانیکه آنجا بودند ندانستند. همه گفتند خدا ما را به قربانت کند آن چیست؟.
امام فرمود:
سکینه نسیمی خوش که از بهشت می وزد
و صورتی به مانند صورت انسان دارد و
در مصاحبت پیغمبران است
و این همان است که چون ابراهیم علیه السلام کعبه را بنا نهاد بر او نازل شد
و بر گرد اوری و تنظیم موادّساختمان و نشان دادن محلّ اولّیه آن ، ابراهیم را یاری کرد.
تفسیر تسنیم
درباره سكینه به سه موضوع بايد پرداخت: معنا، انواع و مبدأ فاعلی آن.
أ. معناي سكینه: مراد از سكینه در نوع كاربردهاي قرآن كريم آرامش و طمأنينه ايماني است؛ به ويژه در جبهه نبرد كه شبهات و شهوات به رزمندگان هجوم مى‌آورند، خداوند آن‏را بر قلب مؤمنان فرو مى‌فرستد تا اضطراب آنان را به آرامش بدل سازد: ﴿هُوَ الَّذی اَنزَلَ السَّكینَةَ فی قُلوبِ المُؤمِنینَ لِیَزدادوا ایمنًا مَعَ ایمنِهِم ولِلّهِ جُنودُ السَّموتِ والاَرضِ وكانَ اللهُ عَلیمًا حَكیما) [[ سوره فتح، آیه 4.]]

 

ب. انواع سكینه: گاه انسان از نظر علمى دچار شك مى‌شود و نمى‌تواند به مطلب جزم پیدا كند، از این‏رو در بخش نظری اضطراب دارد. زماني از شك نجات مى‌يابد و از منظر علمى به آستانه جزم قدم مى‌نهد؛ ولی در مرحله عمل به دام ترديد مى‌افتد. در این صورت، گرفتار اضطراب عملی است؛ مانند عالم گناهكاری كه در مقام علمی و نظری جزم دارد؛ اما در شئون عقل عملى، توفیق عزم ندارد.
«عزم» كار عقل عملی است. هر جا سخن از اراده، نيّت و اخلاص است، عزم را مى‌طلبد كه ترديد عملي يا مشوب بودن آن را مى‌زداید و آنجا كه پای شكّ و وهم و ظنّ در میان است، جزم كارساز است كه كار عقل نظری است. اگر كسی در بخشهای نظری از شك و شبهه برهد و جزم پیدا كند، تنها در این بخش به آرامش رسیده است و باید در مرحله عمل نیز از دام اضطراب كه ناشی از شهوت و غضب و امید و هراس است، آزاد شود و عزم پیدا كند تا به آرامش دست یابد، پس هر یك از جزم و عزم، راهزناني متناسب با خود دارند كه رهايي از دام آنها سكینه مى‌آورد.
تابوت معهود كه معجزه الهي بود مى‌توانست اضطراب عملي بنى‌اسرائیل را كه از شهوت و غضب و امىد و هراس پديد آمده بود تسكين بخشد؛ مانند فراهم شدن تجهيزات دفاعي سپاه كه به نيروها آرامش مى‌بخشد.
ج. مبدأ فاعلي سكینه: سكینه و اطمىنان قلبي از راه درس و بحث يا از رهگذر كتابها و نوشته‌ها به دست نمى‌آید، هرچند بی اثر نیستند، بلكه خدای سبحان كه مبدأ فاعلی بالاصاله است، سكینه را فرو مى‌فرستد و قلب مؤمن كه مبدأ قابلي پذيرش سكینه است، آن را دريافت مى‌كند و فرشتگان و نيروهاي الهي نيز مبادي قريبِ سكینه‌اند و آن را در قلب مؤمنان جاي مى‌دهند: ﴿هُوَ الَّذی اَنزَلَ السَّكینَةَ فی قُلوبِ المُؤمِنینَ لِیَزدادوا ایمنًا مَعَ ایمنِهِم ولِلّهِ جُنودُ السَّموتِ والاَرضِ وكانَ اللهُ عَلیمًا حَكیما) [[ سوره فتح، آیه 4]]

در جمله ﴿فیهِ سَكِینَةٌ مِن رَبِّكُم﴾، تنها به مبدأ فاعلي سكینه اشاره شده، چنان كه در بعضي آيات ديگر از اصل انزال سكینه و نيز از جاسازي آن در قلب رسول اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) و مؤمنان سخن به مىان آمده است: ﴿اِذ جَعَلَ الَّذینَ كَفَروا فی قُلوبِهِمُ الحَمیَّةَ حَمیَّةَ الجهِلیَّةِ فَاَنزَلَ اللهُ سَكینَتهُ عَلي رَسولِهِ وعَلَى المُؤمِنین) 1 ﴿لَقَد رَضِی اللهُ عَنِ المُؤمِنینَ اِذ یُبایِعونَكَ تَحتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ ما فی قُلوبِهِم فَاَنزَلَ السَّكینَةَ عَلَیهِم واَثبَهُم فَتحًا قَریبا)
[[سوره فتح آیه 17]]

 

نکته :

وقتی خداوند سبحان در پایان آیه خطاب را به مومنین برمیگرداند

یعنی مومنین هم می توانند بااین ستاره های نشاندار راه را از بی راهه باز شناسند

تطبیق سکینه عملی حال حاضر در اعمال و رفتار قائدنا الخامنه ای عزّ شأنه می باشد

بعداز ایشان در انتخابات و بعد از آن رفتار مدارا گونه مؤمنان در عمل دیده شد

چون برخی مؤمن زبانی اند نه عملی

واین ریشه در اعتقاد قلبی دارد که آیا راسخ است یا نه؟

اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم

 

معیت اعمال ولی

بسم الله الرحمن الرحیم

 والمؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یقیمون الصلوة و یؤتون الزکاة و یطیعون الله و رسوله اولئک سیرحمهم الله ان الله عزیز حکیم (سوره توبه، آیه 71)

نکته مهمی در این آیه هست و آن اینکه

کسی ولی مؤمنین است که امربه معروف و نهی از منکر می کند.

و نماز می خواند

و زکات می پردازد

و خداوند و رسولش را اطاعت می کند

[[[ یعنی جمع اعمال صالحه را انجام می دهد ]]]

در تمام حرکات و سکنات در همه زمانها و مکانها امر به معروف را با نهی از منکر انجام دادن سخت است

وقتی نهی از منکر کردی فکر کردی جایگزین معروفش چیست ؟

یا وقتی امر به معروف و نهی ازمنکر کردی اقامه نمازت را انجام داده بودی؟

با وجود این اعمال زکات را پرداخت کردی؟ با تمام مصادیقش زکات مال و جان و زکات فطره ؛ زکات علم…

با موجودیت همه این اعمال اطاعت از خدا و رسولش لنگ نمی زد؟

ولایت داشتن یعنی این گونه بودن و گرنه یا ولی ولی نیست ؛ یا حرفش خریدار نخواهد داشت

همانطور که

(پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) به مریض نگفت خرما نخور چون خودش آن روز خورده بود رفت و فردا آمد گفت خرما نخور تا خودش هم نخورده باشد ؛ در حالیکه حضرت مریض نبودند )

امر به معروف همزمان با نهی از منکر(دروغ)

در سخنان رهبرم دقت کن

با همه نوع سلیقه باهمه اشخاص با … صحبت سلیم و بدون خدشه و مناقشه ایراد می کند 

او ابر مرد حاضر میدان عقلانیت و انسانیت است.

چقدر به امامم محتاجم

ای ابر مرد غائب ؛ صاحبنا، بیا

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

اقتصادمقاومتی=امام زمان ع

#آیا_میدانید_اقتصاد_مقاومتی_یعنی_امام_زمان_ع

آری برخی مردم کوته نظر که فرق هم نمی کند از عوام باشند یا خواص،
فکر می کنند روزی ما دست آمریکاست
وتنها راه احیاء و باروری اقتصادمان ارتباطمان با آن ابر پست فطرت است
در حالیکه به ما یاد داده اند هر شب سوره واقعه را بخوانیم موجب وسعت رزق است .
و از این دست بن مایه و ذخیره زیاد داریم
از طرفی سفارش شده دعای عدیله را زیاد بخوانید تا وقت حضور ، از دین خود عدول نکنید .
در دعای عدیله می خوانیم:
… محمد صلّی الله علیه وآله وسلّم آمنّا به ،
و بما دعانا الیه ،
و بالقرآن الذی انزله علیه ،
و بوصیّه الّذی نصبه یوم الغدیر ،
واشار بقوله هذا علیّ الیه ،
واشهد ان الائمّة الابرار و الخلفاء الاخیار ، بعد الرسول المختار ،
علیّ قامع الکفار ،
و من بعده سیّد اولاده الحسن بن علیّ ،
ثمّ اخوه السبط التابع لمرضات الله الحسین ،
ثمّ العابد علیّ ،
ثمّ الباقر محمّد ،
ثمّ الصّادق جعفر ،
ثمّ الکاظم موسی ،
ثمّ الرّضا علیّ ،
ثمّ التّقیّ محمّد ،
ثمّ النّقیّ علیّ ،
ثمّ الزّکیِ العسکریّ ،
#ثمّ_الحجّة_الخلف_القآئم_المنتظر_المهدیّ
#المرجی_الّذی_ببقائه_بقیت_الدنیا
#و_بیمنه_رزق_الوری
#وبوجوده_ثبتت_الارض_والسماء
#وبه_یملأ_الله_الارض_قسطا_وعدلا_بعد_ما_ملئت_ظلما_وجورا

#مرگ_بر_آمریکا

1496097952_.jpg

1 2