یا فاطمةالزهرااغیثینی

If a homes electricity goes out for 2-3 hours during the summer time, parents won’t be concerned about themselves getting heat-sick; they won’t be distraught by their own sweat and frustration with the heat. But when a mother sees her child restless, finding it difficult to sleep due to the extreme heat, her heart burns in despair.
Now imagine the events on the afternoon of Ashura (tenth day of Muharram) in the camps of Imam Hussain (as), his family and companions, under the scorching heat, all so thirsty. For this little infant some abstained from drinking out of the remaining water supply, in that scorching heat. Certainly they weren’t thinking about themselves when they watched little Ali Asghar.


I assume the main reason Imam Hussain (as) brought Ali Asghar to the enemy’s army, to ask for water in order to nourish the infant—while there was very little hope that these lupine enemies would have sympathy and give the baby water– was that Imam Hussain (as) had no other option and there was nothing he could do to help. When the Imam (as) moved about the tents, he noticed the air was filled with anguish and much commotion, this small infant’s thirst, hunger and distress had moved everyone. Hussain Ibn Ali (as) had to take the baby in his arms—although there was very little chance the enemy would give the baby a cup of water to sooth his thirst.
Nevertheless, Hussain Ibn Ali (as) held the infant, then lifted him up for all to see. The baby’s conditions were so heart-rending that he would certainly move anyone—no matter how cold hearted—to feel sadness for him.
Imam Hussain (as) sought mercy purposely. It has been narrated correctly that he said, “even if you don’t have mercy towards me, have mercy towards this little baby.” A father would do so for his little baby at a time of distress. Hussain Ibn Ali’s (as) fatherly instincts allowed him to ask the enemy for water in order to save the life of this little infant. At that moment Hussain Ibn Ali (as)—probably in agony, gloom, and distress—raised the baby in his hands and was talking to the enemy when he felt something strange! He noticed his baby, who was drooping and still, due to thirst and hunger, could no longer hold his head, his head hung to one side. Suddenly he started floundering in his father’s hands.
Imam Hussain (as) looked at him; he saw the enemy’s arrow had stricken the baby in the throat and blood was flowing from Ali Asghar’s throat. May God curse the oppressors!

Ayatollah Khamenei; September 12, 1986

؟What is Ashura

Answer or Hussein

در حالی که امام حسین (ع) از دشمن خواست تا آب را برای تغذیه نوزاد شش ماهه تسلیم کند، دشمن گلوی کودک را  هدف تیر گرفت، و این گونه موجودات وحشی به تنهایی علیه نوه پیامبر افزایش یافت.
آیت الله خامنه ای

While imam Hussain (as) was asking the enemy for water to nourish his thirsty 6 month-old infant , the enemy struck the baby’s throat , such barbaric creatures had risen in animosity against the grandson of the prophet.Ayatollah Khamenei

#محرم96

اینجا دار السلام است
تا به حال دقت کردی به هر مکانی که وارد می شوی ،
یا دعوت شدی یا دوست داشتی که آنجا باشی ؛
یا غریبی یا آشنا ؛
یا دوستانت انسانهای بزرگ هستند یا به دوستی با محبین با درجات پایینتر رضایت داده ای ؛

به همین دلیل گاهی خود را پشت دیگران مخفی می کنی تا صاحب مجلس تو رانبیند ؛
و زمانی در پایین مجلس جا داری ؛
و هنگامی هم به بالای مجلس هدایت می شوی ؛

دار السلام یعنی مکانی که با مکینش شناخته می شود .
در کدامیک از ستون های خیمه امام حسین زمانت مستقر شده ای ؟
با کدامیک از یاران امام زمانت خو گرفته ای ؟
شاید هم با یکی از اهل بیتش قرار داری !

خودت را به یکی از این قرارگاهها برسان .
خودت را به مقام استقرار و اطمئنان برسان .

و در تربیت این نسل بکوش !
برای اینکه مشخص شود در قیام امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) چه کسی در میمنه ، هوادار لشگر است ؟!
و کدام شخص در میسره ، سردار است ؟!
و در میانه میدان ، هدایتگر سپاه کیست ؟!
و کدامین مرد علمدار با استقامت و شجاع ایشان است ؟!

به تربیت زهیربن قین ها و حبیب بن مضاهرها و ابوالفضل العباس بن علی(علیه السلام) ها نیاز است .
حال این تربیت گاهی بصورت فردی و بدون دخالت والدین مذهبی نمایان می شود . مثل ادواردوی فرانسوی زمان امام خمینی (رحمة الله علیه) و اویس قرنی زمان پیامبر اکرم ( صلی الله علیه وآله) و قس علی هذا .
و زمانی هم در دامان والدین ولایتمدار همراه و یا فقط مادر یا فقط پدر دلسوز دین شکل می گیرد . و فرزندشان را به قله ایثار و مجاهدت میرسانند تا چون آیت الله صدر (ره) شهید بهشتی(ره) شهید رجایی(ره) وشهید چمران ها و… به ثمر می رسند .
وامّا نشانه پرچمدار ، خیلی خاص تر است زیرا باید وجود خودش همچون علم هدایت راهنمایی و رهبری کند .
گویا پرچمدار باید با معصوم(علیه السلام) قرابتی ویژه تر داشته باشد .

آری درست حدس زدی!!!
علمدار باید خود ، ویژگی ولایت و زعامت ؛ چون روح الله الموسوی الخمینی کبیر و سید علی حسینی خامنه ای عظیم را دارا باشد .

امّا بدان که در میانه میدان ، همیشه امام (علیه السلام) و اهل بیت طاهرینش از شیر خوار و نوجوان و جوان و پیر دیده بان مصباح هدایتش رخ نمایی می کنند .
که تکیه اعتماد میمنه تا میسره و علمدار به آن میانه است

وقت حضور و غیاب است .

پس !!!
وقتی علمدار زمان می گوید این عمار ؟
بدانکه دیدبان زمان می گوید این سردار ؟

ادخلوها بسلام آمنین .

#کل_یوم_عاشورا_وکل_ارض_کربلا
#پیاده_روی_اربعین

بیابان:فضای مجازی
خار:عکسهای بی ربط با عاشورا(اسمشو نبر)
خارکن: نیروی مخلص لبیک گوی به هل من ناصر گوی زمان
روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می خواست اطعام دهد ، (مضمون روایت چنین است ) : قربانی را ذبح کردند وکارها را تقسیم کردند ، مثلا سلمان برای آماده کردن تنور و ابوذر برای پخت نان و مقداد برای آماده کردن گوشت و … انتخاب شدند و خودشان برای جمع آوری هیزم برای خار کنی ، به بیابان رفتند ؛ هرچه یاران گفتند ما برای این کار برویم قبول نکردند.

گویا خارها تمامی ندارد
این قوم را خارکن نیافریده اند
او خاتم الانبیاست
با خارها حرف دارد
نکند دست حسینم را برنجانید
نبینم بر پاهای اسرای کربلا بروید


آری خار های بیابان را کنده اند
راه را آب و جارو کرده اند
موکبها آماده پذیرایی اند
بازار نان داغ و غذای داغ گرم است
مکان گرم هم هست
نوای ( خوش آمدید ) به زوّار الحسین طنین افکنده

و امّا از زائران ابا عبدالله الحسین علیه السلام به دشمنان ایشان :
اگر از زمین و آسمان سنگ و گلوله هم ببارد ما دست از مولی حسین علیه السلام نمی کشیم و پیشتازیم

حجّتان مقبول و سعیتان مشکور
ای زائران حاجی کربلا

التماس دعا
اللهم عجل لولیک الفرج